loading...
گروه حلقه صالحین شهیدکباری پایگاه مقاومت امام علی(ع)شهرستان بشرویه
گروه حلقه صالحین شهید کباری بازدید : 152 پنجشنبه 11 تیر 1394 نظرات (0)
معني اين حديث چيست؟ هيچ گرفتاري به انسان نمي رسد مگر بواسطه گناه.

jpg_30.معني اين حديث اين است كه گناه موجب سختيها ومشكلاتي براي زندگي انسان مي شود! واين طبيعي است چون گناه كردن يعني از جاده اصلي خارج شدن ، كسي كه از اطاعت الهي خارج شود ومسير سعادت را طي نكتد هر پيش آمد ناگواري را ممكن است كه براي وي پيش بيايد!

هرعملي عكس العمل دارد وهر دمي بازدم ! اگر كسي گناهي مرتكب شد ؛ نتيجه عمل، قهري ويقيني است ،نمي شود كه شخصي ليوان پرآب را كج كند و آب نريزد! ولو اينكه بي دليل ويا الكي ويا غير ارادي باشد ! آتش مي سوزاند ، سيل ويران مي كند ، باران سيراب مي كند ، آفتاب مي خشكاند ....وهمه اينها به دليل تاثير سبب در مسبب وعلت درمعلول است ، اين تاثيرات به دليل ذاتي بودن نتيجه است؛ ارادي ويا عمدي(وياالكي )بودن ويا نبودن دخالتي ندارد !

حتي اگر كسي ازارتكاب گناهي كه كرده ناراحت شود، تاثير گناه باز هم قهري است ، بله ممكن است دراثر پشيماني از ارتكاب آن وتوبه كردن، عقوبت اخروي ويا (حتي) دنيايي آن انشاالله برداشته شود !

ولي اثر وضعي گناه سرجايش باقي است ! مثلا سنگ بزرگي كه به شيشه اتاق اصابت مي كند، هر چند پرتاب كننده بلافاصله بعد از پرتاب، پشيمان شود ويا ناراحت شود واز صاحبخانه عذر خواهي هم بكند ولي باز هم شيشه مي شكند ، حتي اگر صاحبخانه ببخشد واز او غرامت هم نگيرد! ولي اثر وضعي اين شكسته شدن ،مانند ورود سرما به داخل اتاق قهري است !

اينكه هر گناهي اثر وضعي مخصوصي دارد صحيح است وطوفان وسيلي كه از بلاهاي طبيعي است حضرت امام سجاد عليه السلام دردليل آن چنين مي فرمايند: برخي از مصاديق گناهاني كه موجب نزول بلا مي شود عبارتند از: ياري نكردن كسي كه دادرس مي طلبد، كمك نكردن مظلوم و امر به معروف و نهي از منكر را ضايع نمودن(ترك كردن امر به معروف ونهي از منكر) .»

در آيات و روايات بسيار ديگري نيز اين معنا تبيين و تشريح شده است كه چگونه پرداخت زكات و در پيش گرفتن تقواي الهي از سوي جامعه اي، مي تواند موجب افزايش رزق و روزي شود و يا درهاي آسمان را به روي بندگان بگشايد، چنان كه ترك تقوا و ارتكاب گناه از سوي عده اي از مردم، موجب مي شود تا آنان گرفتار بلاهاي به ظاهر طبيعي چون سيل و زلزله شوند. از اين رو در علت وقوع امور طبيعي چون زلزله و سيل و توفان، تنها نمي بايست به علل طبيعي آن توجه داشت، بلكه به رفتارهاي آدمي نيز توجه كرد كه موجب مي شود زمين بر خود بلرزد و خشم خويش را به شكل زمين لرزه اي يا توفاني آشكار كند. در حقيقت فسادي كه در آب و هوا و دريا و خشكي پديد مي آيد، يكي از عوامل بسيار مؤثر و مهم آن دستاوردهاي زشت و پليد بشري است. (ظهرالفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس)(روم /41 )به هر حال در تفكر اسلامي و روايات معتبر و آيات وحياني، اثبات شده است كه جهان تكوين چنان به هم پيوسته است كه رفتارهاي آدمي مي تواند در جهان خارج و طبيعت تأثير شگرفي به جا گذارد بطوري كه زمين لرزه ها و توفان ها از جمله كوچك ترين آثار آن باشد.

. در كتاب شريف معاني الاخبار در صفحه ۲۷۰ روايتي از امام سجاد(ع)نقل شده كه به تبيين مصاديق هر دسته از گناهان مي پردازد.

1- گناهان تغييردهنده نعمت: برخي از گناهان موجب مي شوند كه نعمتي به نقمت تبديل شود و انسان نعمتي را از دست بدهد. امام سجاد(ع)در بيان اين دسته از گناهان تغييردهنده موجب مي شود تا انسان دچار ندامت و پشيماني شود. البته در بسياري از موارد پشيماني سودي ندارد و به اين سادگي نمي توان آن را جبران كرد. اين گونه نيست كه تنها با عذر و پوزش خواهي و اظهار پشيماني بتوان آن را جبران كرد و وضعيت را به حالت پيشين آن بازگردند. امام سجاد(ع) برخي از مصاديق اين دسته از گناهان را اين گونه برمي شمارد

2- «گناهاني كه موجب پشيماني مي شود عبارتند از: كشتن نفسي كه خداوند آن را تحريم كرده است. خداوند در داستان قابيل هنگامي كه برادرش هابيل را مي كشد و از دفن او عاجز و ناتوان مي شود، مي فرمايد: پس، از پشيمانان شد؛ (مائده، آيه ۳۱ )، و ترك صله رحم- در صورتي كه قادر بدان باشد- نماز را نخواند تا وقتش بگذرد، ترك وصيت و رد مظالم و ندادن زكات تا زماني كه مرگ فرابرسد و زبان بسته گردد .»

3- گناهان نقمت آور: «برخي از مصاديق گناهاني كه نقمت و گرفتاري را موجب مي شود عبارتند از: معصيت كردن انسان خداشناس (ستم كردن شخص از روي آگاهي)، گردنكشي و تجاوز و دست درازي به مردم حقوق ايشان و دست انداختن و مسخره كردن مردم .»

4- گناهان دفع كننده فيوضات الهي: اين گناهان عبارتند از: « اظهار فقر و نداري، در وقت نماز عشاء و نماز صبح خوابيدن، كوچك شمردن نعمتهاي الهي و شكايت كردن از خداوند عزيز وجليل .»

5- گناهان عصمت زدا: « برخي از گناهان، حرمت و احترام را از شخص مي گيرد و موجبات هتك حرمت او را فراهم مي اورد و شخص را در جامعه خوار و ذليل مي كند و پرده عصمت و حرمت او را مي درد.امام سجاد(ع)مصاديق اين دسته از گناهان را اينگونه بيان مي كند: شرابخواري، قماربازي، با سخن بيهوده و شوخي كردن مردم را بخنداند، ذكر عيبهاي مردم. و با كساني كه عقايد و اعمالشان مشكوك است، نشست و برخاست داشتن .»

۶ – موجبات نزول بلا: برخي از مصاديق گناهاني كه موجب نزول بلا مي شود عبارتند از: ياري نكردن كسي كه دادرس مي طلبد، كمك نكردن مظلوم و امر به معروف و نهي از منكر را ضايع نمودن .»

۷ – موجبات پيروزي دشمنان: برخي از گناهان مردم و جامعه موجب مي شود تا دشمنان بر جامعه مسلط شوند و جامعه نتواند در برابر دشمنان مقاومت كند و به پيروزي دست يابد. اين گناهان چنانكه امام سجاد(ع)مي فرمايند عبارت است از: «آشكارا ظلم نمودن، علني مرتكب گناه شدن، حرام را حلال شمردن، در برابر نيكان سركشي كردن و از اشرار و بدان، اطاعت كردن .»

۸ – موجبات تعجيل مرگ: بسياري از مردم به مرگ عادي نمي ميرند يعني مرگهاي آنان مرگ اجل مسمي نيست بلكه اجل معلق است. امام صادق(ع)مي فرمودند: «نعوذ بالله من الذنوب التي تعجل الفناء و تقرب الاجال و تخلي الديار و هي قطيعه الرحم و العقوق و ترك البر؛ به خدا پناه مي بريم از گناهاني كه نابودي را جلو مي اندازد و مر گها را نزديك مي كند و سرزمينها را خالي مي كند و آنها عبارتند از قطع رحم و عاق والدين و ترك نيكوكاري. آن حضرت همچنين در جايي ديگر مي فرمايد:مردم، بيشتر از آنكه با عمر خود زندگي كنند، با احسان و نيكوكاري خود زندگي مي كنند و بيشتر از آ نكه با اجل خود بميرند، براثر گناهان خود مي ميرند. (دعوات الراوندي، ص ۲۹۱ ، ح ۳۳ ) خداوند در آيات ۳ و ۴ سوره نوح، عبادت گريزي وبي تقوايي و اطاعت نكردن از پيامبر الهي را موجب مرگ، پيش از رسيدن اجل مسمي معرفي مي كند. به اين معنا كه امور سه گانه ترك عبادت، بي تقوايي و عدم اطاعت از پيامبران مي تواند مرگ طبيعي آدمي را پيش اندازد و عمر او را كوتاه كند. بسياري از مردم به مرگ طبيعي نمي ميرند بلكه به سبب گناهاني است كه موجب پيش افتادن مرگ ايشان مي شود.

امام سجاد(ع)در بيان عوامل و موجبات اين مرگهاي زودرس مي فرمايد:گناهاني كه موجب تعجيل مرگ مي گردند عبارتند از: قطع رحم، قسم ناحق خوردن، سخن دروغ گفتن، زنا كردن، راههاي مسلمانان را بستن و به ناحق ادعاي رهبري داشتن .»

۹ – موجبات نوميدي: برخي از گناهان موجبات نوميدي در انسان مي شود و اميد را از د لها بيرون مي راند و شخص را به ياس و نوميدي مبتلا مي كند. اين دسته از گناهان عبارتند از: «مأيوس شدن از لطف خداوند، نااميد گشتن از رحمت خدا، به غير خداوند متعال تكيه كردن و وعده هاي الهي را دروغ پنداشتن .»

۱۰ – گناهان تيره ساز آسمان: برخي از مصيبتها واقعا به عنوان پديده هاي طبيعي بدان نگاه مي شود. مثلا زلزله را به عنوان اينكه فعل و انفعالات طبيعي است درنظر مي گيريم ولي بايد توجه داشت كه واقعا اينگونه هست و نيست؛ چرا كه اين فعل و انقعالات مي تواند چنان آرام و آهسته انجام گيرد كه زمين زيرپاي ما تكان هم نخورد چه رسد كه كشت و كشتار كند و خرابي به بار آورد. حضور ريزگردها و غبارها در آسمان كشور و مانند آن را نيز به همين عوامل طبيعي نسبت مي دهيم يا جنگ و هجوم نظامي اشغالگران را به مساله نفت و مانند آن ربط مي دهيم، ولي بايد توجه داشت كه همه اينها به شكلي به اعمال گناه آلوده ما ربط دارد. امام سجاد(ع)درباره تيرگي آسمان و گرد و غبار آن مي فرمايد:گناهاني كه آسمان را تيره مي سازند (و موجب سلب قدرت تشخيص حق از باطل مي گردند) عبارتند از: «جادوگري، پيشگويي، ايمان به ستارگان (بدين معنا كه آنها را در سرنوشت انسان مؤثر دانستن)، قضا و قدر الهي را دروغ خواندن و عاق والدين شدن.»

۱۱ – گناهان پرده دري: برخي از گناهان موجب مي شود تا پرد هدري شود. اين گناهان موجب نمي شود تا انسان پرد ههاي جهالت و نادان ياش را كنار بزند و چشم برزخي و ملكوتي اش را بگشايد، بلكه موجب مي شود تا پرده عصمت و حرمت او دريده شود و در جامعه از احترام مناسب بهره مندنشود. امام سجاد(ع)اين گناهان را عبارت از امور زير مي داند: « قرض كردن با اين نيت كه آن را نپردازد، در مخارج زندگي زياد هروي كردن، بخل ورزيدن در پرداخت مخارج زندگي خانواده و فرزندان و نزديكان، بداخلاقي، كم طاقتي، بيقراري و تنبلي. و دينداران را خوار دانستن .»

۱۲ – گناهان بازدارنده از اجابت دعا: بسياري از مردم همواره از اينكه دعايشان مستجاب نمي شود و بي جواب مي ماند شكايت دارند؛ اما آنان بايد ريشه اين مشكل را در خودشان بجويند. امام سجاد(ع)در اين باره مي فرمايد:گناهاني كه موجب برگشتن دعا مي شود عبارتند از: «نيت بد داشتن، پليدي، باطن، با برادران ديني دورويي و نفاق داشتن، برادران ديني را با ترك اجابت تصديق نكردن، و نمازهاي واجب را به تأخير انداختن تا وقتشان بگذرد .»

۱۳ – گناهان بارا ن زدا: باران هر چند كه به عنوان يك امر طبيعي دانسته مي شود، ولي اين هم مانند زلزله ارتباط با اعمال انساني دارد. خشكساليها بيش از آ نكه ارتباط به تغييرات آب و هوايي داشته باشد، به گناهان ما بستگي دارد. امام برخي از مصاديق گناهاني كه موجب كاهش بارندگي و يا قطع آن مي شود را چنين بيان مي كند: جور حاكم شرع در قضا و داوري، گواهي دروغ، كتمان شهادت و گواهي، ندادن زكات و قرض و حقوق مالي، قساوت قلب نسبت به اهل فقر و نداري، ظلم در حق يتيم و بيو ه زنان، و راندن سائلو برگرداندنش در شب.

گناهانى كه عذاب مى‏آورند و روزى انسان را مي گيرند:

ابو خالد كابلى مي گويد: از امام سجاد عليه السلام شنيدم، فرمودند: گناهانى كه موجب تغيير نعمت مي شوند عبارت اند از: ظلم به مردم، ترك كارهاى نيك و احسان به مردم، كفر نعمت و ترك شكر و سپاس. خداوند متعال مي فرمايد: إِنَّ اللَّهَ لا يغَيرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛[ رعد،11.] پروردگار چيزى از قومى نمي گيرد، مگر اين كه آنها خود اوضاع و احوال خود را تغيير دهند. و گناهانى كه عذاب مى‏آورند عبارت اند از ظلمى كه ظالم نسبت به آن شناخت داشته باشد، و تجاوز و تعدى به مردم و ريشخند كردن آنها. گناهانى كه روزى انسان را مي گيرند؛ اظهار فقر، خوابيدن در هنگام نماز عشاء به گونه اي كه نماز قضا شود، همچنين است نماز صبح، و كوچك شمردن نعمت ها و شكايت از خدا. اما گناهانى كه پرده‏ها را پاره مي كنند عبارت اند از: خوردن شراب، بازى كردن قمار، شوخى و مزاح با مردم، سخنان لغو و بى‏فايده، عيب ‏جويى از مردم و همنشينى با مردان آلوده.

گناهانى كه مانع قبولى دعا مي شوند:

و فرمود: گناهانى كه موجب نازل شدن عذاب مي گردند؛ كمك نكردن به ستم ‏ديدگان، نرسيدن به حال محرومان و ترك امر به معروف و نهى از منكر مي باشد. گناهانى كه موجب مى‏شود كه دشمنان بر انسان تسلط يابند، عبارت اند از: ظلم آشكار، گناه علنى، ارتكاب محرمات، نافرمانى از نيكان و متابعت از اشرار. گناهانى كه آدميان را زود هلاك مي كنند عبارت اند از: قطع رحم، سوگند دروغ، گفتن سخنان غير واقع، زنا، سد راه مسلمانان و ادعاى امامت بدون لياقت و شايستگى. گناهانى كه اميدها را قطع مي كنند عبارت اند از: نااميدى از رحمت خداوند، يأس از درگاه خدا، اطمينان و اعتماد به غير خدا و تكذيب وعده‏ هاى خداوند. گناهانى كه مانع قبولى دعا مي شوند عبارت اند از: سوء نيت، خبث باطن، نفاق با برادران، اجابت نكردن ديگران، تأخير نمازهاى واجب تا آن گاه كه وقتش بگذرد، نيكى نكردن در راه خداوند، ندادن صدقه و ترك احسان، زبان به فحش و ناسزا گشودن [ر. ك: حر عاملي، وسائل‏الشيعة، ج 16، ص 282- 283، آل البيت، قم، 1409ق]

هريك از اينها ممكن است موارد بيش از اين برايشان باشد كه به جهت اختصار به همين مقدار اشاره شد، همان گونه كه از روايات برمي آيد، دلايل عدم استجابت دعا را حدود سي عامل تشكيل مي‌دهد و اسباب آن در مواردي لقمه حرام، غيبت، حسادت، عجب و خود بزرگ بيني، قساوت قلب، ريا و ... مي تواند باشد.

پس به طور خلاصه اثر گناه دو نوع است ، يكي اثر تكليفي وديگري اثر وضعي ،توبه نصوح باعث مي شود كه گناه وعقوبت آن برداشته شود وشخص تائب دراثر گناهي كه كرده عذاب نبيند.ولي اثر وضعي آن ،باقي مي ماند كه خواهد آمد؛ اصولا مجازات بر سه گونه است:

1. مجازات قراردادي (تنبيه و عبرت)

2. مجازاتي كه با گناه رابطه تكويني و طبيعي دارد (مكافات دنيوي)

3. مجازاتي كه تجسم خود جرم است و چيزي جدا از آن نيست (عذاب اخروي)

نوع اول:مجازات همان كيفرها و مقررات جزايي است كه در جوامع بشري به وسيله تقنين الهي يا غيرالهي وضع گرديده است. فايده اين گونه مجازات ها دو چيز است: يكي جلوگيري از تكرار جرم وبه وسيله خود مجرم يا ديگران از طريق رعبي كه كيفر دادن ايجاد مي كند و به همين جهت مي توان اين نوع مجازات را تنبيه ناميد. فايده ديگر تشفي و تسلي خاطر ستمديده است و اين در مواردي است كه از نوع جنايت و تجاوز به ديگران باشد.

نوع دوم: كيفرهايي است كه رابطه علي و معلولي با جرم دارند، يعني كيفر معلول جرم و نتيجه طبيعي آن است. اين كيفرها را «مكافات عمل» يا «اثر وضعي گناه» مي نامند. بسياري از گناهان اثرات وضعي ناگواري در همين جهان براي گناهكار در پي دارد. مثلا شراب خواري علاوه بر زيان هاي اجتماعي، صدمات زيادي بر روان و جسم شراب خوار وارد مي سازد. شرابخواري موجب اختلال اعصاب و تصلب شرائين و ناراحتي هاي كبدي مي گردد. منظور از اثر وضعي همان اثر ذاتي است كه با جرم و گناه پيوند ناگسستني دارد و از ان جدا نمي گردد. مثلا اثر وضعي و ذاتي نوشيدن سم خطرناك، مردن است و مردن معلول اين علت است و در نظام علت و معلول جهان هر چيزي موقعيت خاصي دارد و ممكن نيست علت واقعي، معلول واقعي را به دنبال خود نياورد. هر چند دنيا محل كشت و آخرت فصل درو است ولي گاهي برخي از اعمال در همين دنيا، نتايج خود را نشان مي دهد. اين دريافت ثمره عمل و درو كردن كشته نوعي جزاي الهي است ولي جزاي كامل نيست چون محاسبه دقيق و مجازات كامل در آخرت انجام مي گيرد. دنيا خانه عمل است و احيانا جزا هم در آن داده مي شود ولي آخرت صددرصد خانه جزا و حساب است، در آنجا مجالي براي عمل نيست.

كارهايي كه مربوط به مخلوق خدا است، خواه نيكي و احسان باشد يا بدي و آزار به مردم، غالبا در همين دنيا پاداش و كيفري دارد بي آن كه چيزي از جزاي اخروي آنها كم گردد. مثلا بدي كردن با پدر و مادر، در همين جهان كيفر دارد به ويژه اگر اين بدي كشتن آنها باشد. حتي اگر پدر و مادر انسان كافر يا فاسق هم باشند باز هم بدي نسبت به آنها بدون عكس العمل نمي ماند. منتصر عباسي پدرش متوكل را كه از پليدترين خلفاي عباسي بود كشت ولي پس از مدت كوتاهي خود نيز كشته شد. با اين كه متوكل در مجالس انس و عيش خود علي(عليه السلام) را مسخره مي كرد و دلقك هاي او تقليد علي(ع) را كرده و مسخرگي مي كردند و در اشعار خويش به او اهانت مي كردند. زماني كه منتصر شنيد پدرش حضرت فاطمه( عليها السلام) را دشنام مي دهد از بزرگي پرسيد مجازاتش چيست؟ او گفت: قتلش واجب است ولي بدان هر كس پدرش را بكشد عمرش كوتاه خواهد شد. منتصر گفت: من باكي ندارم در راه اطاعت خداوند عمرم كوتاه گردد. پدرش را كشت و پس از وي، هفت ماه بيشتر زنده نماند (سفينه البحار، مرحوم شيخ عباس قمي، ماده «وكل»)

نوع سوم از مجازات: مجازات هاي جهان ديگر است كه رابطه تكويني قوي تر با گناهان دارند. رابطه عمل و جزا در آخرت نه مانند نوع اول قراردادي است و نه مانند نوع دوم از نوع رابطه علت و معلول است بلكه از آن هم يك درجه بالاتر است. در اينجا رابطه عينيت و اتحاد حكمفرماست. يعني آن چه در آخرت به عنوان پاداش يا كيفر به نيكوكاران و بدكاران داده مي شود تجسم عمل خود آنها است. يعني آن چه به آدمي در آن جهان مي رسد، چه نعمت هاي بهشتي و چه عذاب دوزخي، همان چيزهايي است كه آدمي خودش آماده و مهيا ساخته است. مجازات آخرت، تجسم يافتن عمل است. نعمت و عذاب آن جا همين اعمال نيك و بد است كه وقتي پرده كنار رود تجسم و مثل پيدا مي كند. تلاوت قرآن صورتي زيبا مي شود و در كنار انسان قرار مي گيرد. غيبت و رنجاندن مردم به صورت خورش سگان جهنم در مي آيد.

راه جبران اثر وضعي گناه!

اگر كسي به طور مثال شراب بخورد، جلوي مستي حاصل از آن را نمي توان گرفت واثر وضعي خود را دارد، ولي تاريكي حاصل از گناه شراب خواري را مي توان جبران كرد. راه رفع چنين كدورت هايي انجام كارهايي است كه باعث نورانيت و صفاي باطن مي شود. به طور كلي راه جبران تاريكي، نور است. منظور از اثر وضعي گناهان همين تاريكي است كه در روح انسان پيدا مي شود، بنابراين شما براي رفع آن مي توانيد با تلاوت قرآن و نماز و روزه مستحبي و خدمت به خلق و زيارت و عبادت و هر عاملي كه باعث ايجاد نورانيت معنوي و صفاي باطن مي شود، تاريكي و ظلمت گناه را از نفس خويش بزداييد. قرآن كريم مي فرمايد: ان الحسنات يذهبن السيئات. خوبي ها بدي را را پاك مي كند. در صورتي كه كسي موفق به توبه شود و تاريكي آن را با روشي كه گفته شد، پاك نمايد و نفس خود را نوراني كند، در آخرت نيز مشكلي نخواهد داشت وانشاالله با چهره اي نوراني در قيامت محشور خواهد شد!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    ویگاه مارا چگونه ارزیابی میکنید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 55
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 51
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 84
  • بازدید ماه : 84
  • بازدید سال : 1,671
  • بازدید کلی : 13,046